آب از سرچشمه گلآلود است! (4 از 5)
بخش سوم: رهنامه نظام تربيت رسمی و عمومی در جمهوري اسلامي ايران
▪️ رهنامه در مبانی نظری، ناظر به تعیین برخی مباحث مهم و اساسی درباره نظام تربیت رسمی عمومی (نظیر تعیین رسالت و کارکردها، حدود مسئولیت، نقش ارکان جریان تربیت در این نظام و نحوه ارتباط آن با دیگر عوامل سهیم و مؤثر) بر مبنای فلسفه خاص تربیت رسمی و عمومی و با توجه به مقتضیات اجتماعی و شرایط زمانی و بومی نوشته شده است (مبانی نظری، ص 327).
▪️ در مبانی نظری، رهنامه عبارت است از طرحوارهای مفهومی و نظاممند که لوازم و دلالتهای مبتنی بر فلسفه تربیت رسمی عمومی را با بهرهمندی مناسب از یافتههای علوم تربیتی در عرصه سیاست و عمل در نظام تربیت رسمی عمومی مشخص میکند. این الگوی نظری جامع خصوصیات وضعیت مطلوب این نظام را مشخص میکند و همچنین با بیان تعریف، وظایف، رویکرد، اصول و روابط هر یک از زیرنظامهای اصلی آن، چگونگی تحقق عملی آنها را ترسیم میکند (مبانی نظری، ص 328). به عبارت دیگر، رهنامه نقشهای است که بر اساس آن، هر گونه تحول اساسی در نظام تربیت رسمی عمومی، مبتنی بر الگویی کلان که متکی بر مبانی نظری و دلالتهای فلسفه تربیت اسلامی است، انجام میشود.
▪️ نکته قابل توجه در این بخش، تعریف و کارکرد رهنامه یا دکترین است. رهنامه را میتوان به نوعی واسطی برای ارتباط میان فلسفه و خطمشی قلمداد کرد؛ بدین معنا که از یکطرف الهام گرفته از مبانی و مبادی عمیق فکری و فلسفی بوده، و از طرف دیگر، متناسب با مقتضیات مکان و زمان راهنمایی برای خطمشیهای زمانمند و مکانمند است. در این صورت، رهنامه به نوعی فناوری تبدیل مبانی به خطمشیها است و وظیفه حفظ و حراست از خط فکری مبانی را در خطمشیها با رعایت اقتضائات بر عهده دارد. حال آنکه نمونههای بسیاری برای نقض این کارکرد در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و زیرنظامهای آن به مثابه خطمشیهای حاصل از مبانی نظری و رهنامه وجود دارد که به عنوان نمونه به برخی از آنها اشاره میشود:
- 1. فعالیتهای بخش خصوصی در توسعه کمی و کیفی که رقابت در فعالیتهای تربیتی را (برای جذب متقاضیان بیشتر از طریق عملکرد بهتر) تشدید مینماید (مبانی نظری، ص 395).
- 2. تخصیص بودجه مبتنی بر ستانده، مانند تعداد «متربیان موفق» بههمراه قدرتسپاری برای انتخاب عوامل تربیتی (مبانی نظری، ص 395).
- 3. درگیرشدن شهرداریها و استانداریها در مسائل تربیت رسمی و عمومی بویژه مسائل مالی (مبانی نظری، ص 396).
- 3. انتقال بار مالی تربیت رسمی و عمومی به متقاضیان و خانوادهها (مبانی نظری، ص 397)
- 4. استفاده از تحلیل هزینه-فایده در نظام تربیت رسمی و عمومی بهعنوان مبنای تصمیمگیری و توانمندیهای متناسب با آن و با مشارکت عوامل سهیم و مؤثر (مبانی نظری، ص 397).
- 5. توسعه رقابت، بهمثابه رویکردی برای ارتقای کارایی نظام تربیت رسمی و عمومی؛ بهنحوی که دولت مجاز به مخدوش کردن حوزه عملکرد سازوکارهای بازار نباشد (مبانی نظری، ص 398).
▪️ با توجه به اینکه مبانی نظری درصدد ارائه نسخهای نظری-بومی بوده و اساساً رهنامه نسخهای بومی است و نسبت به مقتضیات زمان و مکان ملاحظاتی دارد، توصیههای آن نیز میبایست این موارد را رعایت کند. اما همانطور که در این پنج توصیة زیرنظام مالی مشاهده میشود، تجویزهای ارائه شده ربط چندانی به مبانی نداشته و چه بسا با آن تناقض دارد! به نظر میرسد یکی از گلوگاههایی که منجر به انحراف برنامههای زیرنظام و بعضاً سند تحول شده است، خلاء کارکردی در رهنامه است. در واقع، با فرض مطلوبیت بخش اول و دوم مبانی نظری (که یادداشتهای پیشین عکس آن را نشان دادند)، در صورتی که رهنامه نتواند این ارتباط را به خوبی برقرار کند، خطمشیهای اجرایی در میدان عمل نیز در بهترین حالت، قطاری است که با سرعت حرکت میکند، اما در جهت نامطلوب!
✒️مجتبی عابدپور
پژوهشگر میز تربیت رسمی، اندیشکده فرهنگ و تربیت
اندیشکده فرهنگ و تربیت
@farhang_tarbiat
درباره پژوهشگاه دانشگاه امام صادق علیه السلام
اتحاد آموزش و پژوهش از دیرباز در نهادهای علمی اسلامی ریشه داشته است و در دوران اخیر نیز با ظهور نسلهای جدید دانشگاهی به خصوص دانشگاههای پژوهشی تجلی یافته است. در این رویکرد دیگر دانشگاه صرفاً نهادی آموزشی نیست بلکه پژوهش و پژوهشگری روح آن محسوب می شود و محتوای پژوهشها به صورت ارگانیک در سرفصلهای آموزشی سریان پیدا میکنند. از آنجایی که نقطه آغاز پژوهش مسئله است جریان علم آموزی با حل مسئله گره می خورد و دانشجو که پیش از این صرفاً مخاطب متون و کلاسهای آموزشی بود اکنون به عنوان مهم ترین سرمایه دانشگاه در ارتباط نزدیک با پژوهشهای مسأله محور قرار میگیرد که این مهم فهم دانشجو از آموزشهای دریافتی را نیز ارتقا داده و به واقعیت نزدیک تر میکند.
نوشته های بیشتر از پژوهشگاه دانشگاه امام صادق علیه السلام
دیدگاهتان را بنویسید