مطالبات بیحاصل
به بهانه انتشار معدل پایه دوازدهم در سالهای اخیر
▪️ چندی پیش گزارشی از میانگین نمرات پایه دوازدهم سال 1402 در مقایسه با چهار سال گذشته منتشر شد. تحلیل نتایج امتحانات_نهایی خرداد 1402 حاکی از اُفت معدل دانشآموزان در برخی رشتهها از سال ۱۳98 تا سال 1402 است. میانگین معدل دانشآموزان سال 1398 در رشته علوم تجربی ، 13.77 بوده که در سال 1402 به 11.23 رسیده؛ در رشته ریاضی فیزیک ، میانگین معدل دانشآموزان سال 1398، 13.28 و در سال 1402، 10.79 است. در رشته ادبیات و علوم انسانی ، میانگین معدل دانشآموزان سال 1398، 10.76 که در سال 1402 به 8.75 رسیده است. در رشته علوم و معارف اسلامی نیز، میانگین معدل دانشآموزان سال 1398، 12.88 بود که در سال 1402 به 10.56 رسیده است(1).
▪️ پس از انتشار این نمرات، تحلیلهای مختلفی از آنها منتشر شده و مطالباتی حول آن شکل گرفته که بعضاً نسنجیده و اصطلاحاً مطالبههای_کور هستند؛ در نتیجه کمکی به ایجاد یک موج مطالبهگری مثبت و مؤثر از وزارت آموزش و پرورش نمیکند. باتوجه به اینکه نظام تعلیم و تربیت و بهخصوص وزارت آموزش و پرورش، اساساً نسبت به چنین رخدادهایی دیر_پاسخ است، این نوع از مطالبهها نیز کمک چندانی به تسریع این فرایند نمیکند؛ کما اینکه در قضیه نتایج تیمز و پرلز نیز شاهد چنین تحلیلها و مطالبههایی بودیم که در نهایت، نتیجهای از آنها حاصل نشد.
▪️ آنچه واضح است، سیر نزولی نمرات در سالهای اخیر است. برخی آن را حاصل از عدم_علاقه دانشآموزان به رشتههای ادبیات و علوم انسانی و علوم و معارف اسلامی دانسته و در نتیجه پیشنهاد بهبود فرایند هدایت_تحصیلی را مطرح میکنند. اما برخی دیگر نیز با همین تحلیل، نوع دیگری از مداخله را پیشنهاد میکنند. تلقی ایشان این است که چون بچهها علاقهمند به رشتههایی دیگر، بهخصوص فنیوحرفهای هستند و با توجه به ظرفیت محدود هنرستانها، به اجبار به سمت این رشتهها آمدهاند؛ لذا برای حل این مسئله میبایست ساخت و تجهیز هنرستانها را در دستور کار قرار داد. برخی دیگر اما این نتایج را به عنوان ماحصل نظام آموزشی تلقی کرده و آن را برایند این نظام میدانند. طبیعی است که با چنین تحلیلی میتوان حکم به ناکارآمدی کل نظام تربیت رسمی و عمومی کشور یا دست کم بخش آموزشی آن داد (کما اینکه برخی چنین نتیجهای میگیرند!).
▪️ به نظر میرسد این افت_تحصیلی را میتوان از زوایای دیگری نیز مورد تحلیل قرار داده و در نتیجه اقدام مداخلهای دیگری نیز پیشنهاد کرد. بهعنوان نمونه یکی از دلایل آن میتواند افت_تحصیلی ناشی از تعطیلیهای دوران کرونا باشد که تأثیر بسزایی در تضعیف پایهی علمی دانشآموزان رشتههای نظری داشته است. دلیل دیگر آن میتواند تغییر رویه در طراحی سؤالات امتحان نهایی پایه_دوازدهم باشد که به اذعان رئیس مرکز ارزشیابی و تضمین کیفیت نظام آموزش و پرورش ، وزراتخانه در سال جاری از فرصت مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی ، مبنی بر تأثیر قطعی سهم 50 درصد معدل ، استفاده کرده و چرخشی در طراحی سؤالات از حافظهمحور به مفهوممحور داشته است(2). با فرض صحت این مدعا، عدم آشنایی کامل معلمان با آموزش مفهوممحور و عدم آشنایی دانشآموزان با آزمونهایی از این دست که مسبوق به سابقه نیستند، میتواند یکی از دلایل منطقی این افت در نمرات به حساب آید. در نتیجه، اقدام_مداخلهای وزارت آموزش و پرورش میتواند به دور از هیجانات و عوامفریبیها باشد.
▪️ حال سؤال این است که آیا منتظر آزمون نهایی پایه_دوازدهم ماندن و تعریف اقدامات_مداخلهای مؤثر کار درستی است یا اساساً این موضوع شرطبندی بر روی اسب_مرده است؟! بهنظر میرسد حالت دوم صحیح باشد؛ چراکه دانشآموزانی که نمره خود را در امتحان نهایی کسب میکنند، از نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی (آموزش و پرورش) خارج شده و سال بعد، در صورت تعریف مداخلات_مؤثر ، نفعی به آنها نمیرسد. آنچه در وضع فعلی آموزش و پرورش کشور میتواند مفید باشد، مداخلات_بههنگام و مؤثر است؛ بهنحوی که بتوان قبل از خروج دانشآموزان از دوره تربیت عمومی، به اصلاح و تعالی وضعیت آموزشی و تربیتی آنها کمک کرد. ازاینرو، پیشنهاد میشود سنجش_استاندارد را در دورههایی قبل از متوسطه ، برای مثال پایه ششم که پایان مقطع ابتدایی با ارزشیابی_توصیفی است نیز برگزار کرده تا امکان مداخله_بههنگام و بررسی اثربخشی مداخلات را طی سالهای بعد، بهخصوص در متوسطه_دوم که در هر سهپایه، امتحانات_نهایی دارند، بررسی کرد. پیشنهاد دیگر آنکه مرکز ارزشیابی وزارت آموزش و پرورش، اهداف دورههای تحصیلی را در پایان هر دوره بسنجد. البته انجام چنین فرایندی مستلزم توانمندسازی و همراهی معلمان برای همکاری در ثبت عملکرد دانشآموز است. همچنین برای حفظ عملکرد سنجیدهشده، نیاز است نمایهای از هر دانشآموز به صورت الکترونیک ایجاد شود تا در فرایندهای آینده تحصیلی دانشآموزان مانند هدایت تحصیلی مورد استفاده قرار گیرد. امید که فعالان حوزه تعلیم و تربیت بتوانند با ایجاد اجماع و مطالبه صحیح و نقطهزن ، بهجای ایجاد حواسپرتی با تحلیل و پیشنهادهای پراکنده ، و فرصتسازی برای فرار از مسئولیت برخی افراد، گامی بلند در اصلاح برخی فرایندها و ریلگذاریهای صحیح در آموزش و پرورش برداشته و به رشد و تعالی این نهاد آیندهساز کمک کنند.
پینوشت:
(1) https://tn.ai/3008858
(2) https://medu.gov.ir/fa/node/116907
✒️مجتبی عابدپور
پژوهشگر میز تربیت رسمی، اندیشکده فرهنگ و تربیت اسلامی
اندیشکده فرهنگ و تربیت اسلامی
@farhang_tarbiat
درباره پژوهشگاه دانشگاه امام صادق علیه السلام
اتحاد آموزش و پژوهش از دیرباز در نهادهای علمی اسلامی ریشه داشته است و در دوران اخیر نیز با ظهور نسلهای جدید دانشگاهی به خصوص دانشگاههای پژوهشی تجلی یافته است. در این رویکرد دیگر دانشگاه صرفاً نهادی آموزشی نیست بلکه پژوهش و پژوهشگری روح آن محسوب می شود و محتوای پژوهشها به صورت ارگانیک در سرفصلهای آموزشی سریان پیدا میکنند. از آنجایی که نقطه آغاز پژوهش مسئله است جریان علم آموزی با حل مسئله گره می خورد و دانشجو که پیش از این صرفاً مخاطب متون و کلاسهای آموزشی بود اکنون به عنوان مهم ترین سرمایه دانشگاه در ارتباط نزدیک با پژوهشهای مسأله محور قرار میگیرد که این مهم فهم دانشجو از آموزشهای دریافتی را نیز ارتقا داده و به واقعیت نزدیک تر میکند.
نوشته های بیشتر از پژوهشگاه دانشگاه امام صادق علیه السلام
دیدگاهتان را بنویسید