آب از سرچشمه گلآلود است! (5 از 5)
شروع دوباره تحول
بر اساس مشهورات، طرح «سند ملی آموزش_و_پرورش در افق چشمانداز بیست ساله» که بعدها در جریان بررسی و تصویب نهایی، « سند_تحول بنیادین آموزش_و_پرورش» نام گرفت، بر اساس مطالعات گستردهای در سالهای 1384 تا 1389 مبتنی بر الگوی مفهومی مصوب، تدوین شده است. این مجموعه مطالعات شامل 16 طرح پژوهشی مستقل بود که پس از اتمام آنها، توسط کمیته «تلفیق یافتههای مطالعات نظری» با توجه به اهداف مورد نظر، ذیل این کمیته به سه بخش فلسفه_تربیت در جمهوری اسلامی ایران، فلسفه تربیت_رسمی و عمومی در جمهوری اسلامی ایران، رهنامه نظام تربیت رسمی و عمومی در جمهوری اسلامی ایران (که مبانی_نظری را شکل میدهند)، و استخراج دلالتهای مبانی_نظری برای دیگر عناصر سند تحول آموزش_و_پرورش تبدیل شدند.
بر اساس آنچه در یادداشتهای پیشین بدان اشاره شد، میتوان اهم نارساییها در باب مبانی_نظری را به دو بخش محتوا و روش تقسیم کرد که البته ضعف در محتوا نیز میتواند در یک حالت خاص ناشی از روششناسی نادرست در استخراج مطالب از مباحث مبنایی باشد. به نظر میرسد تکثر مطالعات و فرایندها مانع از ارتباط منطقی میان آنها شده است. شاهد مثال این مدعا را میتوان در عدم همخوانی بخشهای اول و دوم مبانی_نظری مشاهده کرد. از طرف دیگر، فقدان پیشینه پژوهشی انباشته بومی در برخی از این موضوعات منجر به زمانبر شدن فرایند این مطالعات شده که با توجه به اینکه مجموعه مطالعات مبانی_نظری مبنای سند_تحول هستند و سند نیز یک امر سیاسی و سیاستی است، زمان اهمیتی دوچندان پیدا کرده و حتی در برخی موارد منجر به ابتر شدن برخی مطالعات میشود. نکته قابل تأمل این است که چرا پس از رونمایی از مبانی_نظری، این مطالعات در گسترهای وسیعتر و عمقی ژرفتر ادامه نیافت تا اکنون پس از دوازده سال بتوان به ابتنای آنها مبانی_نظری را اصلاح کرد.
برای رفع این مسائل و چالشهای انباشته از پیش از نگارش مبانی_نظری تاکنون، شورای عالی انقلاب فرهنگی میبایست کارگروه بازنگری مبانی_نظری را هر چه سریعتر برای برگزاری نشستها، گفتگوها، مصاحبهها و… در جهت شناسایی نقاط قوت و ضعف مبانی_نظری تشکیل دهد. پس از احصاء اهم چالشها و کاستیها میبایست به احصاء پژوهشها و مطالعات مورد نیاز بهمنظور بازبینی مبانی_نظری پرداخته شود و پس از آن، میبایست رابطه پیشنیازی و همنیازی این مطالعات بهصورت طولی و عرضی با یکدیگر بدست آمده و بر اساس آن ترتیب انجام مطالعات مشخص شود. طبیعتاً پژوهشهایی که مرتبط با بخش اول (فلسفه تربیت) هستند در اولیت و اولویت قرار داشته چرا که بسیاری از مطالب بخشهای بعد بر مبنای آن استوار هستند. همچنین باید در نظر داشت که فرایند حرکت از مبانی به سمت الگوی_بومی ، فرایندی پرپیچوخم است که نهتنها در زمان کوتاه قابل انجام نیست؛ بلکه درصورت وجود زمان کافی ، نیازمند افراد زبده در طراحی الگوی_سیاستگذاری بر اساس مبانی تربیتی نیز هست. در واقع الگو و سازوکاری منسجم در این فرایند مورد نیاز است که تأثیر مبانی در خطمشیها را هدایت و راهبری کرده تا از انحرافات احتمالی در طول این مسیر حراست کند. امید که شورای عالی انقلاب فرهنگی اهمیت بازنگری در مبانی_نظری را دریافته و هرچه سریعتر با دعوت از اندیشمندان خبره و انقلابی این فرایند را به سر منزلی شایسته و درخور انقلاب اسلامی برسانند؛ چراکه بخشهایی از این سند نه تنها پشتوانه سند_تحول است، بلکه میتواند بهعنوان پشتوانهای برای سایر اسناد فرهنگی کشور نیز باشد.
✒️مجتبی عابدپور
پژوهشگر کار گروه تربیت رسمی، اندیشکده فرهنگ و تربیت اسلامی
اندیشکده فرهنگ و تربیت اسلامی
@farhang_tarbiat
درباره پژوهشگاه دانشگاه امام صادق علیه السلام
اتحاد آموزش و پژوهش از دیرباز در نهادهای علمی اسلامی ریشه داشته است و در دوران اخیر نیز با ظهور نسلهای جدید دانشگاهی به خصوص دانشگاههای پژوهشی تجلی یافته است. در این رویکرد دیگر دانشگاه صرفاً نهادی آموزشی نیست بلکه پژوهش و پژوهشگری روح آن محسوب می شود و محتوای پژوهشها به صورت ارگانیک در سرفصلهای آموزشی سریان پیدا میکنند. از آنجایی که نقطه آغاز پژوهش مسئله است جریان علم آموزی با حل مسئله گره می خورد و دانشجو که پیش از این صرفاً مخاطب متون و کلاسهای آموزشی بود اکنون به عنوان مهم ترین سرمایه دانشگاه در ارتباط نزدیک با پژوهشهای مسأله محور قرار میگیرد که این مهم فهم دانشجو از آموزشهای دریافتی را نیز ارتقا داده و به واقعیت نزدیک تر میکند.
نوشته های بیشتر از پژوهشگاه دانشگاه امام صادق علیه السلام
دیدگاهتان را بنویسید