جلسه سوم “دوره آَشنایی با نظام مسائل فلسفه سیاسی”
عنوان رویداد: دوره آَشنایی با نظام مسائل فلسفه سیاسی
زیرعنوان: جغرافیای فکری و معرفتی فلسفه سیاسی اسلامی
سخنران: دکتر علی اکبر علیخانی
زمان برگزاری: 20 شهریور 1402
مکان برگزاری: اسکای روم معاونت پژوهشی دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی
مقدمه:
مقصود از جغرافیای معرفتی در بحث این است که مجموعهای از دانشهای اسلامی را کنار هم بگذاریم و نگاهی به آنها بیندازیم. در جغرافیای فکری سیاسی اسلامی ۶ حوزه دانش وجود دارد : ۱- حکمت سیاسی اسلامی ۲- فلسفه سیاسی اسلام و اسلامی ۳- اندیشه سیاسی اسلام و اسلامی ۴- فقه سیاسی ۵- کلام سیاسی ۶- علم سیاست. حال در این حوزهها فلسفه سیاسی اسلامی چه نقشی دارد و چه کارویژهای دارد؟
محتوای رویداد:
ایشان در ابتدای بحث به این موضوع پرداختند که مقصود از جغرافیای معرفتی در بحث این است که مجموعهای از دانشهای اسلامی را کنار هم بگذاریم و نگاهی به آنها بیندازیم. فلسفه سیاسی اسلامی در کجا قرار دارد و چه نقشی دارد؟ در جغرافیای فکری سیاسی اسلامی ۶ حوزه دانش وجود دارد : ۱- حکمت سیاسی اسلامی ۲- فلسفه سیاسی اسلام و اسلامی ۳- اندیشه سیاسی اسلام و اسلامی ۴- فقه سیاسی ۵- کلام سیاسی ۶- علم سیاست. حال در این حوزهها فلسفه سیاسی اسلامی چه نقشی دارد و چه کارویژهای دارد. ایشان بیان داشتند که هر یک از این حوزهها یک کار ویژه مبنایی و ثابت دارد و یک کارویژه جاری دارد. کارويژه مبنایی فلسفه وجود علم و دلیل ایجاد آن علم است ولی در کارویژه جاری بررسی می شود که علمی حوزه تخصصی مدنظر در مسائل روز و در مصادیق چه کارویژه ای دارد. دکتر علیخانی در بیان خود به اخلاق نیز اشاره کردند و توضیح دادند که اخلاق در اسلام به مثابه شاخصی برای درستی و نادرستی همه اعمال است.
در ادامه مطالب ایشان به تعاریف حوزههای ذکر شده پرداختند و کارویژه هر یک از آنان را به تفصیل بیان کردند. دکتر علیخانی به موضوع مهمی دیگری نیز در بحث خود پرداختند که چرا سایر حوزههای معرفتی سیاسی اسلامی توانایی ارائه کارویژه فلسفه سیاسی را ندارند. در مقایسه با سایر حوزهها ایشان توضیح دادند که فقه جزءنگر است و مناسبات درونی یک نظام را تعیین میکند در حالی که فلسفه پایه و اساس یک نظام سیاسی را تشکیل میدهد. در بحث کلام چون علم کلام کارکردی تدافعی دارد و سعی بر دفاع از عقاید و حفظ ایمان مسلمانان دارد و نمیتوان نظام سیاسی را شکل دهد. در مواجه با اندیشه سیاسی نیز سعی اندیشه سیاسی بر تجویزهای کوتاه مدت برای حل مشکلات یک نظام است در حالی که فلسفه سیاسی راهکارهای طولانی مدتتر ارائه میدهد و نگاهی کلنگر دارد. در آخر نیز در مقایسه با علم سیاست بیان کردند که علم سیاست رویکردی عملگرایانهتر دارد و سعی بر کسب بیشترین منافع و امین سعادت و رضایت مردم است در حالی که فلسفه سیاسی تاحدی کارویژهای نظری دارد که مبانی و نظام های کلان را طراحی میکند.
جمعبندی:
در این مقالات به بررسی تنوع حوزههای معرفتی خرد و کلان در جوامع اسلامی پرداخته شده و نظامهای فکری شکل گرفته در بلاد اسلامی و اشتراکات و اختلافات فکری اندیشمندان مسلمان و نیز تنوع حوزههای معرفتی موجود در این جوامع مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
درباره پژوهشگاه دانشگاه امام صادق علیه السلام
اتحاد آموزش و پژوهش از دیرباز در نهادهای علمی اسلامی ریشه داشته است و در دوران اخیر نیز با ظهور نسلهای جدید دانشگاهی به خصوص دانشگاههای پژوهشی تجلی یافته است. در این رویکرد دیگر دانشگاه صرفاً نهادی آموزشی نیست بلکه پژوهش و پژوهشگری روح آن محسوب می شود و محتوای پژوهشها به صورت ارگانیک در سرفصلهای آموزشی سریان پیدا میکنند. از آنجایی که نقطه آغاز پژوهش مسئله است جریان علم آموزی با حل مسئله گره می خورد و دانشجو که پیش از این صرفاً مخاطب متون و کلاسهای آموزشی بود اکنون به عنوان مهم ترین سرمایه دانشگاه در ارتباط نزدیک با پژوهشهای مسأله محور قرار میگیرد که این مهم فهم دانشجو از آموزشهای دریافتی را نیز ارتقا داده و به واقعیت نزدیک تر میکند.
نوشته های بیشتر از پژوهشگاه دانشگاه امام صادق علیه السلام
دیدگاهتان را بنویسید